کاغذ چهارم
سه شنبه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۸، ۰۸:۵۱ ب.ظ
صبح با یکی حرف میزدم
گفت منتظرِ تا لاکش خشک شه تا بره صبونه بخوره
گفتم سر صبح چجوری حال داری
گفت اینکارو میکنم تا اروم شم و سرم گرم شه
با کارایی که خودم میکنم مقایسه کردم ،
خندیدم. از خودم بیش تر خوشم اومد.
اخه میدونی هیچکس نمیدونه چه حجمی از افکارت میپاشه رو دیوار وقتی پیشونیتو منظم و با فاصله یکسان، اروم میکوبی بهش.
- ۹۸/۰۶/۱۲
منیه چیزی روکهیاد گرفتم این بوده که هیچ کاری سطحی نیست.وهیچ چیز رونباید زیر سوال برد.حتی لاک زدن.
دوست من،چجوری تفکراتتو کنترل میکنی؟من وقتی میخوام بنویسمشون فرار میکنن.